English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 286 (6955 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sanitation U سیستم تخلیه فاضل اب
diffusion U تخلیه کردن بافشار
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
corona U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
depopulation U تخلیه جمعیت
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
discharge U تخلیه
discharge U تخلیه الکتریکی
discharge U شلیک عصبی تخلیه
discharge U تخلیه بار
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
discharges U تخلیه
discharges U تخلیه الکتریکی
discharges U شلیک عصبی تخلیه
discharges U تخلیه بار
discharges U اخراج تخلیه الکتریکی
sluice U دریچه تخلیه
sluiced U دریچه تخلیه
sluices U دریچه تخلیه
docker U کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
dockers U کارگری که کشتی رابارگیری و تخلیه میکند
LSD U تخلیه
drain U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drains U تخلیه کردن
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
defecate U تخلیه کردن شکم
defecated U تخلیه کردن شکم
defecates U تخلیه کردن شکم
defecating U تخلیه کردن شکم
stripping U تخلیه
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
lift-off U تخلیه کشتی توسط جرثقیل
quit U تخلیه خانه
quitting U تخلیه خانه
depletion U تخلیه
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
disembark U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه مزاج کردن
evacuate U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه
evacuated U تخلیه مزاج کردن
evacuated U تخلیه کردن
evacuated U تخلیه
evacuates U تخلیه مزاج کردن
evacuates U تخلیه کردن
evacuates U تخلیه
evacuating U تخلیه مزاج کردن
evacuating U تخلیه کردن
evacuating U تخلیه
vacate U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
vacating U تخلیه کردن
discharged U تخلیه
evacuation U تخلیه
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
unload U تخلیه کردن
unloaded U تخلیه کردن
unloads U تخلیه کردن
exhaust U تخلیه کردن خروج
exhaust U تخلیه
exhausts U تخلیه کردن خروج
exhausts U تخلیه
unloading U تخلیه
evacuee U پرسنل تخلیه شده
evacuee U بیماران تخلیه شده پزشکی
evacuees U پرسنل تخلیه شده
evacuees U بیماران تخلیه شده پزشکی
glow U گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glowed U گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glows U گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
catharsis U تخلیه هیجانی
emptying U تخلیه
abnormal glow discharge U تخلیه تابناک نامتعارف
abreaction U تخلیه هیجانی
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
actual placement U قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
aeromedical evacuation U تخلیه پزشکی هوایی
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
after bay [مجرائی که آب را از نیروگاه تخلیه میکند.]
air evacuation U تخلیه هوایی
air evacuation U تخلیه مواضع از راه هوا
air landed supply U اماد تخلیه شده با هواپیما
area evacuation U تخلیه منطقهای
automatic tipper U تخلیه کننده خودکار
bank sluice U دریچه تخلیه
Other Matches
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
landing, storage, delivery U تخلیه
unstuffing U تخلیه
disembarkation U تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
electric discharge U تخلیه الکتریکی
education pipe U لوله تخلیه
drain plug U پیچ تخلیه
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
discharging wharf U اسکله تخلیه
discharging berth U اسکله تخلیه
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge nozzle U فواره تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
dejecta U تخلیه مدفوع
point discharge U تخلیه نقطهای
defecation U تخلیه شکم
debarkation net U تور تخلیه
corona discharge U تخلیه کورونا
corona discharge U تخلیه الکتریکی
corollary discharge U تخلیه تبعی
depletion layer U ناحیه تخلیه
discahrge pipe U لوله تخلیه
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge end U محل تخلیه
discharge end U سمت تخلیه
discharge currect U جریان تخلیه
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge cock U شیر تخلیه
discharge chute U سرسره تخلیه
disembarkation U تخلیه کردن
drain cock U لوله تخلیه
coefficient of discharge U ضریب تخلیه
residual discharge U تخلیه مانده
relief well U چاه تخلیه
ozone depletion U تخلیه اوزون
undulatory discharge U تخلیه مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
neural discharge U تخلیه عصبی
medical recovery U تخلیه پزشکی
road clearance U تخلیه جاده
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
rotary discharger U تخلیه گر گردان
tipper U تخلیه کننده
surging discharge U تخلیه نوشی
sluiceway U دهانه تخلیه
site clearance U تخلیه کارگاه
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
medical evacuation U تخلیه بیماران
medical evacuation U تخلیه پزشکی
exhaust chute U ناودان تخلیه
evacuant U تخلیه کننده
escape channel U مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge U تخلیه الکترونها
electrical discharge U تخلیه برقی
exhaust stroke U مرحله تخلیه
flaming discharge U تخلیه مشتعل
glow discharge U تخلیه تابناک
medical evacuation U تخلیه بهداری
main discharge U تخلیه اصلی
lightning discharge current U جریان تخلیه
to offload U تخلیه کردن
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
internal discharge U تخلیه داخلی
impulse discharge U تخلیه ضربهای
high rate discharge U تخلیه شدید
glow discharge U تخلیه تابنده
discharge opening U مجرای تخلیه
brush discharge U تخلیه جارویی
chain of evacuation U سیستم تخلیه
battlefield evacuation U تخلیه پزشکی
blow off U شیر تخلیه
second townsend discharge U تخلیه دوم تاونزند
high frequency discharge U تخلیه فرکانس بالا
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
tail escape U نهر تخلیه انتهائی
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
glow discharge lamp U لامپ تخلیه کنتاکتی
gas filled tube U لامپ تخلیه گازی
road clearance U تخلیه کردن جاده
gas exhauster U تخلیه کننده گاز
oil drain plug U توپی تخلیه روغن
low pressure discharge U تخلیه ی فشار ضعیف
clearing station U پست تخلیه بیماران
semi self maintained discharge U تخلیه نیم وابسته
local action U تخلیه موضعی باتری
landing weight U وزن با هنگام تخلیه
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
landing order U اجازه تخلیه بار
silt ejector U تخلیه کننده رسوب
oil drain cock U شیر تخلیه روغن
internal discharge U تخلیه جزیی داخلی
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
incandescent cathode discharge U تخلیه کاتد ملتهب
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
implusive discharge U تخلیه غیر متناوب
overdischarge of battery U تخلیه فرساینده باتری
main gap U فاصله تخلیه اصلی
corona discharge current U جریان تخلیه کورونا
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
discharge capacity U فرفیت تخلیه بارانداز
discharge capacity U فرفیت تخلیه بار
unloading takes place in ... U بار در ... تخلیه می شود.
degasify U تخلیه کردن گاز
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
electric discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
luminous discharge lamp U لامپ تخلیه الکتریکی
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
exhaust system U سیستم تخلیه دود
extinction voltage U ولتاژ قطع تخلیه
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
first townsend discharge U تخلیه اول تاونزند
furnace discharged end U انتهای تخلیه کوره
y valve U شیر تخلیه روغن
dust exhaust U تخلیه گرد و خاک
dust removal U تخلیه گرد و خاک
eduction pipe U لوله تخلیه یاکشش
discharge tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
total discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
wash out valve U شیر تخلیه رسوبات در مخزن
gas-filled tube U لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
landed weight U وزن کالا هنگام تخلیه
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
bulk production U تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
demurrage U خسارت تاخیر تخلیه کشتی
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
evacuation ship U ناو کنترل تخلیه پزشکی
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
recovery procedures U روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
radojet U وسیله تخلیه هوا بافشار
dumper U ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
self unloading U خود بخود تخلیه کننده بار
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
flashover U تخلیه الکتریکی غیر عادی صاعقه
deep discharge U تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
stack wash U تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
staith U محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
staithe U محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
slop chute U شیب تند عقب کشتی جهت تخلیه فاضل اب
tailboard U تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
dustoff U وسیله تخلیه و حمل مجروحینی که روی هلی کوپتر نصب میشود
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
unbalanced cell U سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
berthing capacity U فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
drainage system U سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
Recent search history Forum search
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com